کلی نگ و هانا ریچی،در سنگاپور و سیدنی
وقتی هفته گذشته با ایوا هو تماس گرفت و گفت یک “حادثه” در پرواز خطوط هوایی سنگاپور رخ داده است که خانواده اش در آن حضور داشتند، به او گفته شد که نگران نباشد.
اما ساعاتی پس از فرود اضطراری هواپیما در بانکوک، این زن 47 ساله همچنان نتوانست با برادر و خواهر شوهر باردارش که همراه با یکی از دوستانش در پرواز لندن به مقصد سنگاپور بودند تماس بگیرد. چهار نفر دیگر در خانواده خود
وقتی اواخر آن شب بالاخره از برادرش شنید، یک عبارت بود: CPR.
«سپس ما از او خبری نداشتیم. این من را بیشتر مضطرب کرد.” او در یک مصاحبه تلفنی با بی بی سی گفت. او سپس از خواهر شوهرش شنید که به او گفته بود در بیمارستان است اما نمی دانست بقیه کجا هستند.
“تلاطم شدید غیرمنتظره” که به هواپیما برخورد کرد، یک مسافر را در هوا کشته شد و نزدیک به 50 نفر دیگر از جمله دو خدمه و یک کودک خردسال در بیمارستان بستری شدند که بسیاری از آنها جراحات جدی داشتند. بیش از 20 نفر با آسیب های ستون فقرات در بیمارستان بستری شدند.
خانم هو می گوید سه شنبه شب “عصبی” بود. ما نمی دانستیم که عزیزانمان زنده هستند یا مرده اند یا جراحات آنها چقدر جدی است.
روز بعد، او متوجه شد که هر هفت نفر در بیمارستان بانکوک بستری شده اند. پنج نفر از آنها در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان Srinakarin Samity بودند.
او تصمیم گرفت از کوالالامپور، جایی که زندگی می کند، به تایلند پرواز کند. وقتی بالاخره آنها را دیدم خیالم راحت شد، اما دیدن این همه از آنها که به دلیل آسیب های ستون فقرات و کمر از بریس های گردن و سر استفاده می کنند، وحشتناک بود.
چند روز دیگر طول می کشد تا در نهایت بپرسد که دقیقاً در هواپیما چه اتفاقی افتاده است.
“مثل پایین رفتن از یک ترن هوایی عمودی بود”
هو بو لئونگ و همسرش سائو رونگ از یک سفر دو هفته ای به سوئیس و لندن باز می گشتند. سنگاپور قرار بود یک ایستگاه ترانزیت در مسیر خانه به مالزی باشد. این پرواز که 211 مسافر و 18 خدمه داشت ساعت 10 صبح بر فراز حوضه ایراوادی در میانمار در حال انجام بود که ناآرامی آغاز شد.
خانم هو می گوید برادرش به یاد دارد که هواپیما شروع به لرزیدن کرد. او سعی کرد کمربند ایمنی خود را پیدا کند اما قبل از اینکه بتواند کاری انجام دهد او را تا سقف بلند کردند. به محفظه بار بالای سر برخورد کرد و چند ثانیه بعد روی راهرو افتاد. وسایل آنها پراکنده بود.”
او و همسرش نزدیک مرکز هواپیما نشسته بودند. خانم سو که دو ماهه باردار است از روی صندلی پرت شد. بر اثر این ضربه، کمرش دچار شکستگی شد که نیاز به جراحی داشت.
در ردیفهای پیش رو، کیث دیویس، که همراه همسرش کری جردن در کشتی بود، به یاد آورد که در یک “وضعیت گرانش صفر” پرتاب شده است.
ما به فضا پرتاب شدیم و به سمت سقف میدویدیم. آقای دیویس که از بیمارستانی در بانکوک با بیبیسی صحبت میکرد، گفت: او یک چشم سیاه و یک سر باندپیچی داشت.
“[We] در شوک و ناباوری کامل به حالت تعلیق درآمدند و به همه چیز در اطراف نگاه می کردند. و لحظه بعد می دانید که در حال عقب نشینی هستید… این کاملاً وحشتناک بود.
جردن 52 ساله در راهرو پرتاب شد. ضربه به ستون فقرات او به حدی شدید بود که مجبور شد تا پایان سفر در آنجا دراز بکشد، حتی زمانی که هواپیما فرود آمد.
به او خم شدم و پرسیدم حالت خوب است؟ او میتوانست خیلی آرام صحبت کند… و بعد فکر میکنم: “اوه، خدای من، از روی لباسش خون می چکد.”
او به یاد آورد که خانم جردن هنوز یک تکه از کمربند ایمنی خود را داشت. «دختر پشت سر ما از شدت درد فریاد می زد. نمیدونستم چیکار کنم من فقط کاملاً بی فایده بودم.» آقای دیویس گفت.
علی بخاری که به همراه همسرش رامیزه نشسته بود، گفت که هواپیما “به آن سقوط آزاد مستقیم رفت.”
“وحشتناک بود. مثل پایین رفتن از یک ترن هوایی عمودی است. همه ماسکهای اکسیژن بیرون آمدند، قسمتهایی از داخل هواپیما آسیب دید… من فکر میکردم از شدت تلاطم است، اما بسیاری از آنها فقط به این دلیل بود که همه کسانی که کمربند ایمنی نبسته بودند در هوا رفتند و به هواپیما برخورد کردند. سقف 27 ساله استرالیایی که از سیدنی با بی بی سی صحبت می کرد، گفت.
«ما خون روی سقف دیدیم… این فقط یک آشفتگی کامل بود. افراد زیادی روی زمین بودند.”
آقای بوهاری و همسرش به دلیل بستن کمربند ایمنی آسیب جدی ندیدند.
«من همیشه زمانی که نشانگرهای کمربند ایمنی خاموش هستند، کمربند ایمنی را برداشتهام. اما به طور تصادفی، نمی دانم چرا، در آن زمان آن را داشتم.» آقای بوکاری گفت. با این حال، آنها «از نظر ذهنی آماده بودند که ما بمیریم».
خانم بوهاری که مدتها از پرواز میترسید، دچار حمله پانیک شد.
آقای بخاری گفت: “من فقط وقتم را صرف حفظ آرامش همسرم کردم… تا جایی که می توانستیم شروع به دعا کردیم.”
بعد از چند دقیقه خلبان اعلامیه ای داد.
او گفت: «ما مطمئن نیستیم چه اتفاقی افتاده است. اما به نظر می رسد که ما از تلاطم جان سالم به در بردیم، غیرمنتظره بود.» او مطمئناً بسیار متزلزل به نظر می رسید. او به یاد می آورد که دیگر اعضای خدمه «بسیار کتک خورده به نظر می رسیدند»، برای کمک به مسافران مجروح، لنگان لنگان به جلو و عقب می رفتند.
در همین حال، توبی پرل، همنشین آقای دیویس از ولز، CPR را بر روی مسافر بیهوش انجام داد. متأسفانه، جف کیچن، مرد ۷۳ ساله بریتانیایی واکنشی نشان نداد و بعداً بر اثر حمله قلبی درگذشت.
“تاچ داون زیبا”
آقای دیویس ناباوری خود را هنگام فرود هواپیما توصیف کرد. «کلاه بر سر خلبان، او آن هواپیما را ساقط کرد. وقتی برای اولین بار آسفالت را بوسید، اینطور بود که “آیا واقعاً فرود آمدیم؟” این زیباترین فرود روی آسفالت بود.»
کمی بعد یک تیم پزشکی در بانکوک وارد هواپیما شد. آقای دیویس گفت: «همه ما برچسب خوردیم و طبقه بندی شدیم. او گفت که در تمام مدت، خانم جردن در “وضعیت آشکارا ناراحت کننده” دراز کشیده بود.
“[I was] فقط به این فکر میکنم که چگونه او را از اینجا بیرون کنیم؟
آقای دیویس گفت که آقای جردن هنوز “از کمر به پایین” احساسی ندارد، اما پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان “پیشرفت تدریجی اما پیوسته” داشته است.
او امیدوار است که بیمارستان به زودی گواهینامه صلاحیت پرواز را امضا کند “تا بتوانیم کری را در اسرع وقت به خانه برگردانیم.”
ما فقط از اینکه می توانیم به یکدیگر نگاه کنیم، با هم صحبت کنیم، یکدیگر را ببوسیم بسیار سپاسگزاریم. ما فقط سپاسگزاریم زیرا سناریوهای زیادی وجود دارد. کری می توانست درست جلوی چشم من در آن هواپیما بمیرد.”
خانواده خانم هو نیز در مسیر سختی قرار داشتند. پزشکان به خانم سو توصیه کردند که تحت عمل جراحی قرار گیرد، اما در مورد خطر برای فرزند متولد نشده او هشدار دادند.
خانم هو گفت: “در یک لحظه دکتر از او پرسید که آیا او حاضر است نوزاد را از دست بدهد… عروس من هیستریک بود.” اما این بازیکن 33 ساله در نهایت تصمیم گرفت ادامه دهد و به خوبی بهبود یافته است.
پنج نفر از خانواده خانم هو برای مدتی در بیمارستان خواهند ماند، از جمله یک عموی مسن که گفته بود دوباره راه رفتن را “مانند یک نوزاد” یاد می گیرد.
خانم هو گفت: “برادرم هنوز نمی تواند راه برود و برای دور زدن بیمارستان به ویلچر نیاز دارد.”
او می افزاید که دوست برادرش که ناتوان کننده ترین جراحات را متحمل شده و از بریس سر و گردن استفاده کرده است، برای مدتی در بستر خواهد بود.
ما جرات نمی کنیم بپرسیم این آسیب ها چقدر پایدار هستند. خانم هو میگوید: «برای پزشکان بسیار دشوار است که پاسخ قطعی بدهند. حتی اگر بالاخره بتوانند به خانه پرواز کنند، احتمالاً ماهها طول میکشد تا از نظر جسمی و روحی به طور کامل بهبود یابند.»
خانم هو گفت که اواخر روز جمعه بود که سرانجام توانست برای یک ناهار مناسب بنشیند – از زمانی که چهارشنبه گذشته به بانکوک رسید.
بالاخره بعد از اینکه دیدم آنها به تدریج بهبود می یابند و عمل ها به خوبی پیش رفته اند، کمی وقت و اشتها پیدا کردم.»