نمایشگاهی در موزه باغ لندن نقش مهم طبیعت در زندگی و کار گروه خلاق رادیکال بریتانیایی بلومزبری را نشان می دهد.
احتمالاً باغ ها اولین چیزی نیست که در مورد زنان به ذهن خطور می کند گروه بلومزبری. اما چگونه باغبانی بوهمیا: زنان بلومزبری در فضای باز در موزه باغ لندن نشان می دهد که آنها نقش مهمی در زندگی خلاقانه نویسندگان داشتند ویرجینیا وولف و ویتا ساکویل-وست، خواهر هنرمند وولف، ونسا بل و حامی لیدی اوتولین مورل. اگرچه از نظر مقیاس و جاهطلبی بسیار متفاوت بود، اما باغهای آنها مکانهایی برای پناهگاه و آزمایش بود، جایی که زنان و دوستان و اعضای خانوادهشان آزاد بودند تا ایدههای نوآورانه و اغلب رادیکال خود را در مورد خلاقیت، زندگی و عشق کشف کنند.
کلودیا توبین، نویسنده و آکادمیک که نمایشگاه را برعهده داشت، میگوید: «به روشهای بسیار ملموس، و همچنین به روشهای زودگذرتر، ما واقعاً میتوانیم ببینیم که باغهای آنها چقدر بر آثارشان تأثیر گذاشته است».
این ارتباط شاید در چارلستون، خانه مزرعه ای ساسکس، جایی که ونسا بل و معشوقش دانکن گرانت در سال 1916 در طول جنگ جهانی اول بازنشسته شدند، مشهودتر است.
شلوغ با اعضای خانواده و دوستان، یک کندوی اجتماعی و مشارکتی از خلاقیت بود.
پلان باغ توسط هنرمند و منتقد راجر فرای با رنگ های روشن و طراحی ساده و انتزاعی طراحی شده است. فرای تا حدی تحت تأثیر طراح باغ گرترود جکیل بود که روی باغ خود کار می کرد. توبین توضیح میدهد: «او ایدههایی را از جنبش هنرها و صنایع دستی میگیرد و آنها را با بینش مدرنیستی خودش القا میکند.
چیزی که فرای شروع کرد، بل و گرانت ادامه دادند. روحیه خلاق آنها به باغ ریخت و به خانه بازگشت. با ارجحیت به رنگ های روشن و شکل های غیر معمول، آنها به طور خاص به Red Hot Poker علاقه داشتند و این گل را می توان در بسیاری از نقاشی های آنها مشاهده کرد. موزاییک هایی برای تزئین حوض و مجسمه های مختلفی که روی زمین قرار می گرفت درست کردند. با ایجاد چنین فضای فوق العاده ای، اغلب از آن به عنوان یک استودیو در فضای باز یا گل ها و سبزیجات انتخاب شده برای طبیعت بی جان استفاده می کردند. این عناصر طبیعی نیز در سراسر جهان پخش می شوند طراحی داخلی منحصر به فرد چارلستون.
توبین میگوید: «شما میبینید که این نقوش تزئینی در بیرون از نقاشیها، روی دیوارها و روی دیوارها، کاشیها و پانلهای درها شکوفا میشوند – این همه انگیزه تزئینی پرشور».
این باغ همچنین مکانی امن برای بل، گرانت و حلقه آنها برای کاوش بود رویکرد غیر متعارف به زندگی و عشق. دیوید گارنت نویسنده، که زمانی معشوق گرانت بود (هم بل و هم گرانت دوجنسه بودند)، و همچنین کلایو بل، شوهر ونسا، که رابطه خوبی با او داشت، به طور منظم بازدید می کرد. در طول جنگ، گرانت و گارنت هر دو صلحطلب بودند و به جای رفتن به جبهه میتوانستند کشاورزی کنند.
“اثر هنری زنده”
باغ لیدی اوتولین مورل در گارسینگتون مانور مکانی پر جنب و جوش و غیر متعارف بود، البته در مقیاس کمی بزرگتر. خانواده مورل این خانه را در سال 1914 خریدند و اوتولین باغها را دوباره طراحی کرد و از باغهای ویلا کاپونی در ایتالیا الهام گرفت که در جوانی از آن بازدید کرده بود. او در خاطراتش باغ گل جلویی را «مانند فرش رنگی و معطر» و همچنین «برکههای ماهی صومعهای که توسط مجسمههای ایتالیایی احاطه شدهاند» و مسیرهای سبز «که طاووسها دمهای بلند خود را روی آن میکشیدند» توصیف میکند.
در این فضای جادویی، مورل در اطراف گروههایی از هنرمندان، نویسندگان و روشنفکرانی که در آخر هفتههای طولانی رقص، بحث، سخنرانی و حمام شرکت میکردند، جمع شد. کاترین منسفیلد، دی اچ لارنس و آلدوس هاکسلی از بازدیدکنندگان این مراسم بودند. او باغ را نوعی اثر هنری زنده میدانست و در ازای آن الهامبخش بسیاری از تفاسیر ادبی و هنری است، نه همه آنها مکمل.
هاکسلی در رمان زرد کروم خود بی رحمانه به هجوهای عجیب مورل پرداخت. خوشبختانه مورل متوجه شد که منسفیلد بیشتر با لذتهای زیباییشناختی باغ هماهنگ است. منسفیلد در نامههایی که رد و بدل میکردند، داستان خیالی را که در آنجا اتفاق میافتاد، توصیف میکرد: «نوعی مکالمه در گلها از نظر موسیقی».
توبین می گوید: “او مردم را گرد هم آورد و آنها را در صورت های فلکی مختلف گرد هم آورد و حامی بود و از هنرمندان در مواقعی که در شرایط سختی قرار داشتند حمایت می کرد.” مارک گرترلر به نوعی تبدیل به یک هنرمند در محل اقامت شد و یک استودیو در آنجا راه اندازی کرد و باغ ها را نقاشی کرد، اگرچه نقاشی های تیره و خالی او واقعاً فضای لذت طلبانه گارسینگتون را تسخیر نمی کند.
ماهیت رهایی این مکان در عکس هنرمندی به نام دورا کارینگتون که با بازیگوشی و کاملاً برهنه در کنار مجسمه ژست گرفته است بیشتر مشهود است. خود کارینگتون در مورد حس آزادی که او و منسفیلد از بیرون رفتن به باغ مهتابی احساس می کردند، اظهار داشت، این بار با لباس پوشیدن اما با شلوار، لباسی بسیار نامتعارف برای زنان در آن زمان.
باغ ویرجینیا وولف در خانه راهب در روستای رودمل بسیار آرامتر بود. پناهگاهی گرامی به دور از شلوغی لندن، جایی که وولف از تعطیلات آخر هفتهاش لذت میبرد، زمانی که «حرف نمیزد»، زمانی که میتوانست بدون وقفه از «تونلهای سبز» باغ لذت ببرد.
اگر چه زمانی که ویرجینیا و همسرش لئونارد خانه را در سال 1919 خریدند، خانه در مراحل ابتدایی خود بود، او از قبل تصوری از آنچه می تواند باشد داشت. او با شور و شوق به یکی از دوستانش نوشت: «معنای آن در باغ است… افتخار قلب ما خواهد بود.
لئونارد بدون شک سبزتر از این جفت بود، اما ویرجینیا از کار با هم در باغ خوشحال بود. او به یاد می آورد که این جفت اغلب تا عصر با خوشحالی روی تخت گل ها کار می کردند و در نهایت “سخت و خراشیده شده” با “خاک شکلاتی زیر ناخن هایشان” به پایان می رسید. توبین می گوید: «من فکر می کنم حس نزدیکی و فضای مشترک بسیار مهم بود.
“فرار زیبا”
در طول سال ها این باغ به یک باغ ایتالیایی، یک حوض شبنم، یک تراس و یک سبزه بولینگ تبدیل شده است. و البته باغ خودش، اتاقی از آنِ خود، کلبه نویسنده ای که در باغی قرار دارد که بسیاری از مهم ترین رمان ها و مقالات او در آنجا نوشته شده اند. وولف هر روز صبح برای نوشتن به آنجا می رفت و توبین معتقد است که محیط او بدون شک در کار او نفوذ کرده است.
من فکر میکنم که این بهطور غیرمستقیم در رمانهای او منعکس شده است، نه به معنای واقعی کلمه که گلها را توصیف میکند، اما در بسیاری از نوشتههای او درباره جهان طبیعی، به ویژه در تجربیترین رمانش، امواج، شدت محسوسی وجود دارد.» چند قسمت غیرمعمول وجود دارد که او در مورد جهان طبیعی از دیدگاه یک کودک می نویسد.”
توبین معتقد است که رابطه وولف با طبیعت “درمانی” بوده است. او در مورد اینکه چگونه ذهنش در آنجا مستقر شد نوشت. او میگوید که این برای او ضروری بود و بهویژه در دورههای بحران سلامت روان که متأسفانه تعدادشان زیاد بود، ضروری بود.»
اهمیت این باغ برای وولف با این واقعیت آشکار می شود که پس از مرگ غم انگیز او در سال 1941، خاکستر او در آنجا زیر درخت نارون، یکی از جفتی به نام ویرجینیا و لئونارد، دفن شد.
باغهای ویتا ساکویل-وست، عاشق سابق وولف در قلعه سیسینهورست، البته یکی از معروفترین باغهای انگلستان است. ساکویل وست برخلاف بل، وولف و مورل، به تنهایی یک طراح باغ ماهر و همچنین یک رماننویس و شاعر بود. ترکیبی از استعدادها و حساسیت های او منجر به زیبایی شناسی واقعاً منحصر به فردی شده است.
او مینویسد: «به نظر میرسد که یک هنرمند در حال نقاشی یک تصویر است… یک رنگ را به اینجا اضافه میکند، یک خط رنگ را از آنجا حذف میکند، تا زمانی که کل ترکیببندی دلپذیر شود».
“ترکیب” او مجموعه ای از باغ های مضمون بود – باغ رز، باغ کلبه، باغ گیاهان، باغ بهار و شاید معروف ترین آنها، باغ سفید – که هر کدام به عنوان یک “اتاق” گیاه شناسی در نظر گرفته می شدند. فراری فوق العاده زیبا از دنیا
توبین میگوید: «من فکر میکنم رمانتیسم و حس شعری او همراه با حس رنگآمیزیاش واقعاً متمایز بود. این ترکیبی از ارجاعات مختلف شعری و فرهنگی است که حس خاصی به آن میدهد.»
باغ نیز مانند وولف، تخیل ادبی ساکویل وست را تغذیه می کرد. توبین میگوید: «با ویتا، نوشتههایش و باغش بسیار همزیستی بود. او یک باغبان بسیار عملی بود و خود باغ «در شعر و رمانهای او بسیار دیده میشود و اغلب یک شخصیت جداگانه است».
این امر بهویژه در شعرهای سیسینهورست و باغ مشهود است. توبین معتقد است که دومی که درست پس از جنگ جهانی دوم منتشر شد، “شعر او درباره بقا بود، اما او در باغ زندگی کرد. این باغ خودش است، اما همچنین معنای جهانی گسترده تر باغ است.”
اگرچه Garsington Manor اکنون مالکیت خصوصی دارد، خانهها و باغهای Sissinghurst، Charleston و Monk's House به روی عموم باز است و به ما این امکان را میدهد تا در ردپای زنان بلومزبری بگردیم، از دیدگاههای جادویی آنها قدردانی کنیم و شاید کمی برای خودم الهام بگیریم.