یک سرباز جنگ جهانی اول در مورد بی رحمی درگیری


آرشیو بی‌بی‌سی سرباز سابق آلمانی تبدیل به سرباز بریتانیایی استفان وستمن (اعتبار: آرشیو بی‌بی‌سی)آرشیو بی بی سی

جنگ جهانی اول در 28 ژوئیه 1914 آغاز شد. پنجاه سال بعد، یکی از سربازان آلمانی، استفان وستمن، در مورد تجربه خود از درگیری با بی بی سی صحبت کرد.

هشدار: مقاله و ویدیوی زیر حاوی توضیحات طبیعی است که ممکن است باعث ناراحتی برخی از خوانندگان و بینندگان شود.

جنگ جهانی اول در 28 ژوئیه 1914 آغاز شد. در سال 1964، بی بی سی به مناسبت پنجاهمین سالگرد تاسیس خود، این کار را انجام داد جنگ بزرگ، داستان جاه طلبانه درگیری فاجعه آمیز. یکی از 280 شاهد عینی که با آنها مصاحبه شد، یک سرباز آلمانی بود که روایتی وحشتناک و فراموش نشدنی از اینکه مجبور شدن به کشتن چه احساسی دارد را ارائه کرد.

استفان وستمن دانشجوی پزشکی بود که قبل از جنگ به سختی از چاقوی جراحی استفاده می کرد. چند ماه بعد، وستمن و همرزمان آلمانی اش در میدان نبرد بودند و به مواضع فرانسه حمله کردند که با یک سرباز دشمن مواجه شد. هر دو سرنیزه های خود را از ترس اینکه چه اتفاقی می افتد به هم فشار دادند.

او گفت: «یک لحظه ترس از مرگ را احساس کردم و در کسری از ثانیه متوجه شدم که او هم همانقدر که من می‌خواهم زندگی من را می‌خواهد.

“من سریعتر از او بودم. تفنگش را دور انداختم و سرنیزه را در سینه اش فرو کردم. زمین خورد، دستش را گذاشت جایی که من او را زدم و بعد… مرد. از نظر جسمی احساس بیماری می کردم. زانوهایم می‌لرزید و واقعاً از خودم خجالت می‌کشیدم.»

تماشا کنید: «با سرنیزه به سینه اش زدم. از نظر جسمی احساس بیماری می کردم. تقریباً پرت شدم.”

در سال 1964، وستمن که در آن زمان یک پدربزرگ با حرفه پزشکی برجسته بود، از نظر ذهنی به آن رشته در فرانسه بازگشت تا آسیبی که خام باقی مانده بود را دوباره زنده کند.

قبل از جنگ، وستمن در برلین پزشکی خواند. در حالی که سربازان همکار او نیز از پیشینه‌های غیرقابل توجهی بودند – “افراد معمولی که هرگز سعی نمی‌کردند به کسی صدمه بزنند” – او گفت که به نظر نمی‌رسید از خشونتی که اعمال می‌کردند ناراحت شوند.

– چطور شد که اینقدر ظالم بودند؟ او گفت. «بعد یادم آمد که به ما گفتند یک سرباز خوب بدون اینکه دشمنش را انسان تصور کند، می کشد. لحظه ای که او را برادر می بیند، دیگر سرباز خوبی نیست».

وستمن گفت که از سرباز مرده فرانسوی می خواهد که دستش را بلند کند تا نشان دهد هنوز زنده است. “با او دست می دادم و بهترین دوستان می شدیم، زیرا او چیزی شبیه من نبود، بلکه پسر فقیری بود که باید بجنگد، که باید در برابر مردی که هیچ چیزی در برابرش نداشت، قوی ترین سلاح را به کار می برد. او شخصاً که فقط لباس یک ملت دیگر را پوشیده بود که به زبان دیگری صحبت می کرد، اما مردی که پدر و مادر و شاید خانواده داشت.

پس از جنگ، وستمن حرفه پزشکی خود را در برلین از سر گرفت. پس از به قدرت رسیدن آدولف هیتلر در سال 1933، او آلمان را ترک کرد و در انگلستان اقامت گزید. در طول جنگ جهانی دوم او یک افسر پزشکی بریتانیایی در اسکاتلند بود، به این معنی که در دو جنگ جهانی در طرف های مختلف خدمت کرد. اندکی قبل از مرگش در سال 1964، او خاطرات خود را با عنوان جراح ارتش قیصر نوشت. نوه او مایکل وستمن در سال 2014 کتاب را اصلاح کرد.

سریال 24 قسمتی The Great War یک کمیسیون برجسته برای BBC Two، کانال فرهنگی جدید این شرکت بود. برنامه پرمخاطب «امشب» علاوه بر پیشکسوتانی که کتاب نویسی کرده اند و دیگر چهره های مطرح، بینندگان سالخورده خود را به سخنرانی و بیان تجربیات خود دعوت کرد. کیسه های پستی پر شده بود، پر از انواع سوغاتی، مانند دفترچه خاطرات، مدال و حتی قوطی تنباکو.

بسیاری از مصاحبه ها توسط محقق جولیا کیو انجام شد که در سال 2003 به یاد می آورد که چقدر سخت بود. او گفت: «هیچ کس که در آن جنگ نبود، نمی‌دانست که چه شکلی است، هیچ کس نمی‌توانست تصور کند چه وحشتناکی از نشستن در سنگر، ​​عبور از آن و اینکه چه اتفاقی برای شما می‌افتد، و این چیزهای وحشتناک. گاهی اوقات مردم در دنیایی که در آن دعوا می کردند گم می شدند.”

راش های اصلی مصاحبه بازیابی و برای یک مستند بی بی سی در سال 2014 بازسازی شد من آنجا بودم: داستان های جنگ بزرگ، آنها را به نسل های جدیدی می رساند که از جنگ دست نخورده بودند. برخی از شواهد در مستند تلخ پیتر جکسون در سال 2018 ارائه شده است آنها پیر نمی شوند، که با افزودن رنگ و صدا به فیلم های سیاه و سفید قدیمی به دنبال زنده کردن جنگ جهانی اول بود. حتی بدون چنین تکنولوژی پیشرفته فیلمسازی، کلمات آنها به تنهایی می تواند شما را در مسیر خود متوقف کند.

به هر حال، ما مردمی متمدن بودیم، اما من احساس کردم که فرهنگی که به آن افتخار می کنیم فقط یک لاک بسیار نازک است – استفان وستمن

وستمن گفت که هنوز کابوس می بیند که اگر آن سرباز جوان فرانسوی با سرنیزه خود سریعتر عمل می کرد چه اتفاقی می افتاد.

«ما سربازها چه هستیم که به هم چاقو می زنیم، همدیگر را خفه می کنیم، مثل سگ های دیوانه به طرف هم می شتابیم؟ اینکه ما که شخصاً چیزی علیه آنها نداشتیم، تا آخر عمر با آنها جنگیدیم؟

«به هر حال، ما مردمی متمدن بودیم، اما من احساس می‌کردم فرهنگی که به آن افتخار می‌کنیم، فقط یک لاک بسیار نازک بود که درست همان لحظه‌ای که با چیزهای بی‌رحمانه‌ای مانند جنگ واقعی مواجه شدیم، از بین رفت.

«تیراندازی از دور به یکدیگر، پرتاب بمب چیزی غیرشخصی است. اما اینکه سفیدها را در چشمان یکدیگر ببینم، و سپس با سرنیزه به طرف یک نفر بشتابم – برخلاف تصور من و بر خلاف احساس درونی من بود.

In History مجموعه‌ای است که از آرشیو صوتی و تصویری منحصربه‌فرد بی‌بی‌سی برای کاوش وقایع تاریخی استفاده می‌کند که هنوز هم امروز طنین‌انداز هستند.

دیدگاهتان را بنویسید