با گرم شدن ماه های تابستان، دمای عاطفی نیز می تواند افزایش یابد – چیزی که بسیاری از فیلمسازان مشهور در نمایش سرگرمی های فصلی خود به تصویر کشیده اند.
بسیاری از ما می دانیم که کراوات تابستانی چیست. احتمالاً به اندازه هر فیلمی در مورد این موضوع از تجربه زندگی برخوردار است. یک حس ضعیف از خستگی تعطیلات تابستانی نوجوانان وجود دارد. تحریک ناشی از گرما؛ فرصتی برای ملاقات در سواحل، پارک ها، استخرها یا مکان های عجیب و غریب، جایی که همه از ریتم های معمول خود خارج می شوند. چیزی در آسمان آبی تابستان گرم وجود دارد که میتواند مردم را به سمت خیالپردازیهای عاشقانه و افکار هوسانگیز سوق دهد، و سینما مدتهاست که به دنبال به تصویر کشیدن این هیجان معمولاً بسیار کوتاه است. عاشقانه های زودگذر و سکسی و داغ تابستانی توسط کارگردانانی از اریک رومرو گرفته تا اسپایک لی و لوکا گوادانینو به تصویر کشیده شده است. در اینجا 10 مورد برتر آورده شده است.
1. Badlands (1973) به کارگردانی ترنس مالیک
عاشقانه تابستانی سخت ترنس مالیک از نوع عاشقانه ای است که به سمت ترسناک می رود — یعنی قتل تا حد زیادی بدون انگیزه. یک مرد جوان اجتماعی و جذاب به نام کیت (مارتین شین، میمون جیمز دین) و یک نوجوان جوانتر با چشمان گشادتر (یک سیسی اسپیسک فراموش نشدنی در یک صدای ترسناک و شاعرانه) به جاده زدند و حتی بدون هیچ دلیل و دلیلی شروع به کشتن کردند دشمنی خاص بر اساس قتل های تکان دهنده زندگی واقعی یک زوج نوجوان در دهه 1950 آمریکا، مالیک از عشاق فراری از فیلم هایی مانند بانی و کلاید (1967) استفاده می کند تا دیدی کمتر دیوانه کننده و نگران کننده از عشق جوان به عنوان آسیب شناسی ایجاد کند. بدلندز از استعداد فوق العاده مالیک در صحنه فیلم و رگه های شیطانی در روح غرب میانه آمریکا خبر داد.
2. Call Me By Your Name (2017) به کارگردانی Luca Guadagnino
این یک کلیشه قطعی است: یک پرتاب تابستانی سازنده که همچنین به عنوان یک داستان قدرتمند در دوران بلوغ عمل می کند. اما گوادانینو همه عناصر را به درستی در اختیار دارد: یک آموزش آکادمیک روشنفکر برای تابستان گرم ایتالیایی لذت گرایی در دهه 1980. تلفیقی از کلاسیک و ناپسند. یک عاشقانه همجنس گرایان در مرکز. نزاع بین الیو (تیموتی چالامه) نوجوان خوش تیپ و الیور (آرمی هامر) دانشجوی باستان شناسی آمریکایی پدرش رخ می دهد. آتش سریع مغزی و سوزش آهسته با هدف صمیمیت فیزیکی به طور قابل توجهی خوب عمل می کند. جای تعجب نیست که این فیلم اکنون نقطه عطفی در سینمای دگرباش محسوب می شود. این فیلم همچنین دارای یک بازی واقعا خیره کننده از مایکل استهلبرگ در نقش پدر خوب الیو است. چیزی بسیار تأثیرگذار در مورد والدین دوست داشتنی وجود دارد که هم از انتخاب های فرزند خود حمایت می کنند و هم می دانند که نمی توانند پسر خود را از اولین دلشکستگی محافظت کنند.
3. تعطیلات رومی (1953)، به کارگردانی ویلیام وایلر
یک عاشقانه اسپا وجود دارد، و سپس علاقه به گریگوری پک. پک، که نقش خبرنگاری را بازی میکند که برای دنبال کردن زندگی یک شاهزاده خانم قارهای مهربان – آدری هپبورن، فرستاده شده است، در عوض با او وارد یک ماجراجویی غیرمجاز در اطراف رم میشود. علاوه بر نقش بزرگ هپبورن، این فیلم در لوکیشن و با استفاده از زیباترین مکانهای شهر ابدی، از پلههای اسپانیا تا فروم روم، فیلمبرداری شد. هپبورن به عنوان زنی که ناامید است موهایش را پایین بیاورد و قفس طلاکاری شده اش را ترک کند فوق العاده است. وایلر، داستان سرای چیره دست عصر طلایی هالیوود، از هوس و مالیخولیا با تعادل کامل استفاده می کند. جدایی اجتناب ناپذیر این زوج یکی از به یاد ماندنی ترین در تاریخ رمانتیک است.
4. رقص کثیف (1987)، به کارگردانی امیل آردولینا
در یکی از فیلم های بزرگ فمینیستی دهه 1980، یک دختر نوجوان یهودی خجالتی (جنیفر گری) به اردوگاه تابستانی می رود و با مردی آشنا می شود که به او رقصیدن و عشق ورزی را یاد می دهد. البته، آن شخص کسی نیست جز پاتریک سویزی، یک دلباز که هم عمیقاً حساس است و هم مردی پرحاشیه. این زوج همچنین به یک گوینده زن جوان در کمپ کمک میکنند که «مثلاً باردار» است و ترتیبی میدهد که او سقط جنین غیرقانونی انجام دهد، که با شکست مواجه میشود، فقط برای بیبی که پدر دکترش را برای کمک صدا کند. این واقعیت که این فیلم یک کلاسیک رمانتیک خوشبینانه است، اما چنین تصویری صریح از عملی ارائه میدهد که در آن زمان هنوز تابو بود، یک انقلاب آرام است. حتی با وجود لایههای نمادنگاری فیلم، موسیقی متن فیلم دهه 1960 و طبیعتاً پایان، فیلم دارای هوش هیجانی و ظرافتی است که فراتر از تصور است. یک دختر نوجوان بی دست و پا بودن در برابر یک پسر مسن تر با اعتماد به نفس و سکسی یک احساس بسیار زیاد است. رقص کثیف او را به طلای خالص فیلم تبدیل می کند.
5. گرمای بدن (1981)، به کارگردانی لارنس کاسدان
چند فیلم بیشتر از این نئو نوآر فلوریدا، کاوشی نفسانی در مورد میل و خطرات آن، بوی روح و عرق تابستانی می دهد. این واقعاً یک شاهکار قابل توجه فیلمسازی برای کارگردانی است که اولین بار است، حتی بیشتر از آن برای بازی های او. کاسدان، ویلیام هرت سبیلی، یک وکیل بد دهن و زن زن را درگیر یک رابطه عاشقانه با کاتلین ترنر، سفیدپوش، بکر و متاهل، که صدای خشن لورن باکال را دوست داشت، اما پس از آن یکی از بستگان ناشناس او بود، درگیر می کند. در سبک بازگشت سنتی، طرح قتل توسعه می یابد: چه کار دیگری جز دفع شوهرش انجام شود؟ عوارضی به وجود میآید که عمدتاً ناشی از دسیسههای حیلهگر ترنر با زن مهلک است. اما بیش از هر چیز، گرمای بدن به شما این احساس را می دهد که هوای گرم همه را دیوانه کرده است – دیوانه خشونت، دیوانه کردن رابطه جنسی – و اینها نتایج هستند.
6. استخر (1969)، به کارگردانی ژاک دره
یکی از فیلمهای اساسی تابستانی، La Piscine، به قلب تاریک امیال ممنوع و حسادت پرشور بین چهار نفر در تعطیلات در ریویرای فرانسه میپردازد. دره در نقش ژان پل و همسر سابق رومی اشنایدر در نقش ماریان، زن و شوهری زیبا و غیرمنتظره که به طور غیر منتظره ای در خانه تعطیلات مجلل خود توسط موریس رانت معشوق سابق ماریان و دخترش با بازی اینجنوئه به آنها ملحق می شوند، بازی می کند. جین بیرکین فقط 18 سال دارد. فانتزی های وابسته به عشق شهوانی اعم از قدیمی و جدید – و گهواره گربه ای مثبت از تبادل نگاه ها و اندام های برنزه – منجر به خشونت در این کلاسیک گالی شور و تنش می شود. یه نفر میمیره البته
7. سرزمین ماجراجویی (2009) به کارگردانی گرگ موتالا
هرکسی که تا به حال یک شغل تابستانی با حداقل دستمزد کار کرده باشد – به خصوص کار با گردشگران یا کودکان – وضعیت اسفبار جیمز، کارگر بازی، با بازی جسی آیزنبرگ مضحک و همیشه عصبانی را احساس خواهد کرد. او غمگین، بی قرار و دائماً آشفته، موضوع وسواسی را در Em، همکارش (و کریستن استوارت) پیدا می کند. با این حال، Em مشغول مرد دیگری است و Adventureland تبدیل به داستانی در مورد چگونگی به دست آوردن او و همچنین مبارزات روزانه مردی می شود که احساس می کند به جایی نمی رسد. Adventureland با نگاهی خنده دار و مالیخولیایی به گذرا بودن یک کار تابستانی، نارضایتی ها و گسست های آن، به یک نتیجه شگفت آور تکان دهنده می رسد. این قصیده ای است برای بی هدفی جوانی، در سنی که هنوز می توانی از بی هدف بودن خود خلاص شوی و حتی برای رمانتیک کردن آن به موسیقی متن فیلم مستقل راک سیلی بزنی.
8. اتاقی با منظره (1985) به کارگردانی جیمز آیوری
اگر برای عاشقانه به تاجر عاج آمدید، برای حسرت و اشتیاق ناگفته ادوارداییهای نشاستهپوش آمدهاید، نه برای لذت جنسی و برنزه شدن بیشتر عاشقانههای تابستانی. با این حال، چیزی بسیار داغ در مورد دیدن بریتانیاییهای مودب و ستمشده وجود دارد که به افکار بی ادبانه فکر میکنند. این همان اتفاقی است که برای لوسی هانیچرچ (هلنا بونهام-کارتر، تنها 19 سال) جوان سرسخت اما درست، وقتی با جورج امرسون (جولیان ساندز) عجیب، ناسازگار و فوقالعاده خوشتیپ آشنا میشود، میافتد. آنها در تعطیلات در ایتالیا هستند، کشوری که نسبت به زادگاهشان انگلستان خونسردتر است، و بنابراین آنچه در ایتالیا شروع می شود در آنجا باقی می ماند: آنها در بیشتر زمان فیلم از هم جدا می مانند. بر اساس رمانی به همین نام اثر EM Forster در سال 1908، اتاقی با چشم انداز زمان زیادی طول می کشد تا این دو عاشق بالقوه حتی با هم تنها باشند، با شخصیت های مختلف – به یاد ماندنی ترین پسر عموی لوسی، شارلوت (مگی اسمیت) – تمام تلاش خود را می کنند. برای جلوگیری از این اتفاق. به نظر می رسد که عاشقانه های تابستانی که باعث می شود شما بیشتر بخواهید، موضوعی آشنا حتی برای ادواردایی ها است.
9. And Your Mother Too (2001) به کارگردانی آلفونسو کوارون
این فیلم جادهای مکزیکی در سبک، طنز و تمایلات جنسی آشکار بیرقیب است. دو نوجوان سرکوبناپذیر، با بازی گائل گارسیا برنال و دیگو لونا، در یک مهمانی به یک زن مسنتر (ماریبل وردو) برخورد میکنند و او را به یک سفر لذتپرورانه به ساحل دعوت میکنند، به این امید که او خوش شانس باشد. آنها نمی فهمند که او در آستانه طلاق از شوهر خیانتکارش است و واقعاً بله را خواهند گفت. آنها سفر را با مبارزه برای جلب توجه او می گذرانند در حالی که او هر دو را مسخره می کند و با آنها بازی می کند. همانطور که او به طور اجتناب ناپذیر دو مرد را به هم نزدیک می کند، آنها با هم دعوا می کنند، معاشقه می کنند و در نتیجه برخی از تجلیات جنسی جدی را تجربه می کنند. این فیلم علاوه بر اینکه شامل یک سکانس کاملاً زمانبندی شده از رقصهای مستی است که در یک رقص سه نفره به اوج میرسد، این فیلم یک شوک آب سرد در مواجهه با آداب و رسوم مرسوم است، با نگرش پیشرو نسبت به جنسیت باز و نگرش سرد بدبینانه نسبت به سرکوب آن.
10. پیرو لو فو (1965) می گوید ژان لوک گدار
بورژوا فردیناند (نماد فرانسوی ژان پل بلموندو) زندگی زناشویی را به خاطر دایه ماریان (آنا کارینا در جذابترین حالتش) در این فیلم جنونآمیز با کیفیتی تقریبا دادائیستی رها میکند. گدار، استاد موج نوی فرانسه، و در اینجا مسلماً در اوج مشهورترین دوره فیلم سینمایی خود، در انفجارهای رنگ اصلی با برشهای تند فراوانی کار میکند، و با گاهشماری سنتی داستان ماجراجویی عاشقانه مخالفت میکند. بین انزوای سعادتمندانه زوج در جاده و دعواهای مختلف آنها، با صدایی مرموز، در زمان به عقب و جلو می رود. ماریان، در کسوت یک زن نوآر، همیشه خواستگارش را نیمه رها می کند و به اشتباه می خواند که در نهایت منجر به مرگ او می شود. اما آنقدر طرح داستانی وجود ندارد که یک سری طرح های دروغین معروف جنایت، جنگ در ویتنام و حتی چند قطعه موسیقی را نشان می دهد.