اندی گادلی و بارتون ویلیامز در گوشه و کنار جهان بزرگ شدند، اما وقتی با هم آشنا شدند، گذشته مشترکی را کشف کردند.
پس از خروج نیروهای آمریکایی از ویتنام در اوایل دهه 1970، هر دو از یتیمخانههای سایگون نجات یافتند.
هزاران کودک در ایالات متحده اسکان داده شدند، اما بارتون در جنوب استرالیا بزرگ شد، در حالی که اندی در جزیره لوئیس اسکاتلند زندگی کرد.
این زوج در سال 2021 زمانی که بارتون در حال فیلمبرداری یک فیلم موج سواری در جزیره ای بود به طور تصادفی با هم آشنا شدند.
آنها هر دو به عنوان کودکان آسیایی در محلههایی که عمدتاً سفیدپوست بودند بزرگ شدند و هیچ خاطره یا شناختی از ویتنام نداشتند.
اندی می گوید: «هر روز نیست که با یک یتیم ویتنامی دیگر ملاقات می کنی.
“مثل ملاقات با یک برادر دوقلو است – یک برادر خونی.
“ما همین الان کلیک کردیم.”
پیوند بین این دو مرد روی صحنه در Edinburgh Fringe in Precious Cargo، یک تئاتر که داستان یتیمان ویتنامی را روایت میکند، زنده شد.
این نمایش تجربیات فردی هر فرد و همچنین احساسات مشترک آنها از جابجایی را بررسی می کند.
بارتون با لهجه غلیظ استرالیایی خود می گوید: «اندی تقریباً مانند من زندگی کرده است، اما در اسکاتلند.
او در محیطی که عمدتاً سفیدپوست بود، بزرگ شد.
او یک وییت کامل به نظر می رسد، اما شبیه یک وییت نیست – درست مثل من.
اندی پس از پیدا شدن در خانه کودکان سایگون توسط یک دوست خانوادگی توسط آیلین و ایان گادلی به فرزندی پذیرفته شد.
به گفته اندی، تنها پروازی که میتوانست انجام دهد، فرودگاه اورلی در فرانسه بود.
اندی میگوید: «مادر رضاعی من باید به آنجا میرفت – ظاهراً کسی با من نبود.
من مثل یک بچه در فرودگاه تنها ماندم».
او در دهکده کئوس، در حدود 12 مایلی استورنووی، شهر اصلی در لویس بزرگ شد.
او می گوید که پس از آسیب دیدن گوش هایش در ویتنام، عینک های ضخیم NHS و موهای بلند مشکی داشت تا از گوش هایش محافظت کند.
او میگوید: «من یکی از معدود آسیاییها در جزایر غربی و مطمئناً تنها ویتنامی بودم.
او می گوید که والدینش هرگز به ویتنام اشاره ای نکردند.
اندی می گوید: «آنها پدر و مادر من بودند و من فرزند آنها بودم.
در اوایل سال 1975، آشکار شد که جنگ به پایان خواهد رسید، زیرا سنگرهای ویتنام جنوبی به دست نیروهای کمونیست ویت کنگ افتاد.
صدها هزار پناهنده از طریق هوا و دریا فرار کردند، از جمله غربی ها و ویتنامی ها که از آمریکایی ها حمایت می کردند.
ارتش آمریکا دو سال پیش کشور را ترک کرد، اما نگرانی و وحشت فزایندهای در میان مردم غربی در مورد کودکان یتیم به جای مانده وجود داشت.
فریاد آنها توسط رئیس جمهور جرالد فورد شنیده شد که دستور عملیات Babylift را صادر کرد که طی آن 2000 کودک ویتنام جنوبی از یتیم خانه های ایالات متحده خارج شدند.
پرواز آخر که پر از کودکان و کارکنان یتیم خانه بود، در حالی که آتش توپخانه باند فرودگاه را فرا گرفت، به آسمان رفت.
اندی می گوید: “جنگ ویتنام و عملیات Babylift چیزی نیست که بسیاری از مردم – از جمله خود من – در مورد آن خیلی بدانند.”
بارتون می گوید: آوردن یک نمایشنامه به حاشیه بخشی از جلب توجه به یک رویداد تاریخی است.
مردم همیشه وقتی متوجه میشوند که شما را به فرزندخواندگی گرفتهاید عذرخواهی میکنند و من همیشه گفتهام، چرا؟ عذرخواهی نکن.”
این نمایش در ابتدا در لندن به عنوان یک نمایشنامه کامل درباره تجربیات شخصی بارتون اجرا شد، اما وقتی نمایش را به فرینج آوردند، تیم خلاق تصمیم گرفت به آن لهجه اسکاتلندی بیشتری بدهد.
اگرچه زندگی او وقف موسیقی بود، اما این نمایش اولین تجربه اندی در صنعت تئاتر بود. او ساخته های اصلی نمایشنامه را نوشته و بارتون بازیگر اصلی و تنها است.
اندی و بارتون توسط دوستی که در فیلم موج سواری بارتون کار می کرد، لورا کامرون-لوئیس، که کارگردانی نمایشنامه را بر عهده داشت، به یکدیگر معرفی شدند.
شوهرش اندرو ایتون-لوئیس سپس به عنوان تهیه کننده به پروژه «محموله گرانبها» پیوست تا فیلمنامه را توسعه دهد و یتیمان دیگری را پیدا کند.
بارتون می گوید: «نمی خواستم خودشیفته باشد.
اکنون که با دیگر یتیمان در حال شکل گیری است، این فقط داستان من نیست، بلکه بیش از این است.»
بسیاری از کودکانی که از ویتنام برده شده اند، سوالات بی پاسخی دارند.
اندی و بارتون به نقاط مختلف زندگی خود سفر کردند تا فرهنگ کشور محل تولد خود را تجربه کنند.
در سال 2004، اندی به شهر هوشی مین، نام رسمی سایگون، برای یک مستند BBC2 سفر کرد تا برای اولین بار ویتنام را کشف کند.
اندی که به عنوان معلم موسیقی کار می کند، در حال نواختن آکاردئون برای کودکان در پرورشگاهی بود که در آن پیدا شد.
او می گوید تنها پیوند او با گذشته اش محل خیابانی بود که در آن پیدا شد.
بارتون از وجود خویشاوندان زنده بی اطلاع بود تا اینکه اخیراً پسر عموی دیگری را از طریق یک وب سایت اجداد پیدا کرد.
یکی دیگر از یتیم های جنگ ویتنام به جستجوی او کمک کرد. تونی آنجلیک هریسونکه هنوز به دنبال مادرش است.
تونی، که در بدفوردشایر، انگلستان بزرگ شده است، صدا و داستان خود را در برنامه دارد و امیدوار است که آگهی بتواند او را دوباره با مادرش پیوند دهد.
در سال 2018، او به ایالات متحده سفر کرد تا با پدرش، یک سرباز آمریکایی که عاشق مادر ویتنامی اش شده بود، ملاقات کند.
به گفته تهیه کننده نمایش، برای همه بچه های «عملیات بیبی لیفت» زمان به دردشان نمی خورد.
پنجاهمین سالگرد به سرعت نزدیک می شود و واقعیت غم انگیز این است که والدین آنها ممکن است مدت زیادی در اطراف نباشند.
آقای Eaton-Lewis می گوید: «عملیات Babylift در آن زمان بحث برانگیز تلقی می شد.
«آیا کار درستی بود؟
او میگوید: «آمریکاییها که نسبت به ویتنام احساس گناه میکنند، همه اینها یک استعمار آرام به نظر میرسیدند – همه این خانوادههای سفیدپوست کودکان ویتنامی را به فرزندخواندگی میپذیرفتند.
اما در صحبت با فرزندخواندگان مختلف، همه آنها در مورد تجربیات خود بسیار مثبت هستند.
آنها متوجه می شوند که بزرگ شدن در چنین محیط سفید عجیبی است و برخی از آنها نژادپرستی را تجربه کرده اند و واقعاً سخت بوده است.
اما ما این نمایش را بر اساس آنچه آن افراد به ما گفتند، پایه گذاری کردیم و آنها بسیار قدردان بودند.»
با وجود پروازهای موفقیت آمیز، عملیات «بیبی لیفت» با یک فاجعه آغاز شد: به دلیل شکست عملیاتی، اولین هواپیما سقوط کرد و 138 نفر از جمله 78 کودک کشته شدند.
در مجموع، یک تلاش عظیم بشردوستانه منجر به این شد که 3300 کودک ویتن – که همه آنها یتیم نیستند – به سلامت به متحدان غربی مانند ایالات متحده، کانادا، استرالیا، بریتانیای کبیر و آلمان غربی رسیدند.
بسیاری از کودکان در اثر جنگ یتیم شده بودند، اما برخی از آنها به تازگی در هرج و مرج از والدین خود جدا شده بودند.
اما به دلیل ملاقات اتفاقی و کار روی نمایش فرنج، هر دو مرد می گویند که این برنامه خاطرات شخصی را برای آنها زنده کرد.
نزدیک به 50 سال بعد، بسیاری هنوز در جستجوی خانواده بیولوژیکی خود هستند.
Precious Cargo تا 26 اوت در سامرهال ادینبورگ است.
با تشکر از Ollie Charbano، مدرس تاریخ آمریکا در دانشگاه گلاسکو.