آخرین فیلم لوکا گوادانینو، ستاره جیمز باند را در قالبی استثنایی به عنوان نویسندهای فاسق با تمایل به رابطه جنسی معمولی و مشروبات الکلی میبیند. او به راحتی در آن بهترین است.
اگر لوکا گوادانینو مرا به نام خود صدا کن هنگامی که در سال 2017 اکران شد، کارگردان به دلیل مهار صحنه های جنسی دو عاشق مورد انتقاد قرار گرفت. حتی فیلمنامه نویس فیلم، جیمز آیوری، ادعا کرد که بدن برهنه تیموتی شالامه و آرمی همر باید نمایش داده می شد. او گفت: “برای من، این روش طبیعی تری برای انجام کارها از پنهان کردن آنها یا انجام کاری است که لوکا انجام داد، یعنی چرخاندن دوربین از پنجره به سمت درختان.” گوادانینو مشخصاً این کلمات را در هنگام ساخت Queer در ذهن داشت که برای اولین بار در آن اکران شد جشنواره فیلم ونیز در روز سهشنبه، زیرا وقتی دنیل کریگ با مردی به رختخواب میرود، ارتباط آنها از شور و شوق تا پایان انفجاری نشان داده میشود. هرکسی که از دیدن شنای کریگ در خارج از اقیانوس با تنه شنای خود در کازینو رویال لذت می برد، بسیار لذت بخش است.
خب، یه جورایی اما منصفانه است که بگوییم شخصیت او، ویلیام لی، با مامور مخفی که کریگ را به یک سوپراستار تبدیل کرد، بسیار فاصله دارد، حتی اگر هر دو مرد به رابطه جنسی معمولی و مشروبات الکلی علاقه مشترک داشته باشند. کوئیر از رمانی نوشته ویلیام باروز اقتباس شده است که در سال 1985 منتشر شد اما در دهه 1950 به عنوان روایتی داستانی از تجربیات خود نویسنده نوشته شد. همه چیز در مکزیکوسیتی شروع می شود، جایی که لی چرند با کلاه، کت و شلوار کتانی و تفنگ روی کمربندش از یک بار به آن بار سرگردان می شود. او با نوشیدن تکیلا، با هموطنان آمریکاییاش، از جمله نویسندهای که جیسون شوارتزمن بازی میکند، شایعات میفروشد. او همچنین به هر مردی که ممکن است در اتاق هتل به او ملحق شود نگاه می کند. یکی از نامزدهای بالقوه، جین (درو استارکی) است که یک عکاس خوش چهره و خوش تیپ است. لی از لحظه ای که این آدونیس جوان را می بیند وسواس دارد و این واقعیت که او نمی تواند تشخیص دهد جین همجنس گرا است یا نه تنها به جذابیت غریبه می افزاید.
کریگ در نقش مردی سرخورده و خسته که میداند آن مردی نیست که قبلا بود، آسیبپذیر است، اما هنوز نیم نگاهی به مهارتهای قدیمیاش دارد. از بین بردن تمام اطمینان از زره پوش بودن آن جیمز باند و بنوا بلانکریگ به ما یادآوری می کند که او چه بازیگر استثنایی است و بازی روحی او برای حمایت از ضد عاشقانه غم انگیز بین دو پدر سابق کافی است. اما فصل مکزیکو سیتی، با عنوان فصل اول، تنها یک سوم اول کوییر را در بر می گیرد. در فصل دوم، لی و جین به یک سفر جاده ای در آمریکای جنوبی می روند، جایی که لی به دلیل ترک هروئین دچار لرزش می شود. در فصل سوم، این زوج در جنگل های اکوادور در جستجوی گیاهی هستند که می تواند به آنها قدرت تله پاتیک بدهد. این جست و جو آنها را به سمت یک نرد مار جنگنده با بازی لزلی منویل از همه مردم هدایت می کند، پس از آن کوئر تبدیل به فیلمی ترسناک می شود که یادآور بازسازی گوادانینو است. آه می کشد.
غریبه
کارگردان: لوکا گوادانینو
بازیگران: دنیل کریگ، درو استارکی، جیسون شوارتزمن، لزلی منویل
با توجه به اینکه این روایت چقدر غیرقابل پیشبینی است، نمیتوان گفت که فیلم واقعا کسلکننده بود، اما نمیتوان گفت که هیجانانگیز هم است. رمان باروز مورد علاقه طرفداران است زیرا به طور غیرمعمول صمیمانه و بی دغدغه به نظر می رسد، و گوادانینو گفت که می خواهد فیلمش یک “داستان عاشقانه لطیف… جهانی” باشد. و با این حال او و فیلمنامهنویسش جاستین کوریتزکس مجموعهای از عکسهای عجیب و غریب و کمی خندهدار خلق کردهاند که واقعاً به یکدیگر مرتبط نیستند و شخصیتهای مختلفی را در خود جذب کردهاند که به سختی میشناسیم. اهمیت دادن به هر یک از اینها سخت است. در رگ برهنهی روح کریگ، کوئیر یک کنجکاوی با افتخار مصنوعی است، از قرارگیری نابهنگام آهنگهای نیروانا و پرنس در موسیقی متن تا استفاده از آهنگهای استودیویی که به نظر میرسد توسط ادوارد هاپر نقاشی شدهاند. در نتیجه، داستان عشق به اندازه داستان Call Me By Your Name چشمگیر نیست، چه رسد به داستان های فیلم های اخیر گوادانینو. استخوان و همه و متقاضیان. همچنین به اندازه کازینو رویال چشمگیر نیست.