بلیتز و حقیقت در مورد بزرگترین ترسناک جنگ لندن


عکس Apple TV+ از الیوت هفرنان به عنوان پسر جوانی که به ایستگاه متروی لندن در Blitz پناه می برد (اعتبار عکس: Apple TV+)Apple TV+

آخرین فیلم برنده اسکار استیو مک کوئین نگاهی تازه به زندگی در پایتخت در جریان بمباران ویرانگر نازی ها در سال های 1940-1941 ارائه می دهد – افسانه ها و کلیشه ها را از بین می برد.

“من می توانم به شما اطمینان دهم که در لندن هیچ وحشت، ترس و ناامیدی وجود ندارد. در میان ساکنان جزیره چرچیل چیزی جز عزم، اعتماد به نفس و شجاعت بالا وجود ندارد.

بنابراین گزارشگر جنگ آمریکایی کوئنتین رینولدز در کوتاه تبلیغاتی بریتانیایی London Can Take It می گوید که در نوامبر 1940 با بمباران بریتانیا توسط نازی ها، معروف به Blitz، وارد سومین ماه بی رحمانه خود شد. این فیلم ایده یک «روح بلیتز» خستگی ناپذیر را در مردم بریتانیا تثبیت کرد، یک سرپیچی رواقی اما شاد که راه را برای شکست نهایی فاشیسم هموار کرد. ارزش سیاسی و فرهنگی این روایت در سراسر شکاف سیاسی مقاومت ناپذیر بود. همانطور که نویسنده و مورخ آنگوس کالدر در کتاب خود به نام اسطوره رعد اسا در سال 1991 نوشت، “رویدادهای اسطوره ای 1940 موضوع نوستالژی تاریخی در چپ و راست خواهد شد.”

Apple TV+ استیو مک کوئین شخصیت ها و داستان های اغلب نادیده گرفته شده جامعه نظامی لندن را به تصویر می کشد (اعتبار: Apple TV+)Apple TV+

رعد اسا استیو مک کوئین بر شخصیت ها و داستان های اغلب نادیده گرفته شده جامعه نظامی لندن تمرکز دارد (اعتبار: Apple TV+)

Blitz از آن زمان به بخشی جدایی ناپذیر از روحیه ملی بریتانیا تبدیل شده است، که در مواقع بحران مورد استفاده قرار می گیرد و محیطی مبهم اما به طرز مطمئنی آشنا برای اپیزودهای Doctor Who یا سریال های کمدی مانند Dad's Army (1968-1977) و شب بخیر، عزیزم فراهم می کند. (1993-1999). ). زمانی که جان بورمن دوران کودکی خود را در فیلم رعد و برق امید و شکوه در سال 1987 دراماتیزه کرد، در مقدمه فیلمنامه خود نوشت: “جنگ چقدر شگفت انگیز بود… همه عدم قطعیت های هویتی ما، نابسامانی ها را می توان در خیر عمومی، در اپوزیسیون گنجاند. به شیطان – با قدرت کامل، یک گروه برنجی، گزگز روی ستون فقرات، یک توده در گلو، میهن پرستی.”

افسانه پیرامون این فصل از تاریخ بریتانیا غالباً عظمت آنچه را که در آن ماه‌های سیاه بین سپتامبر 1940 و مه 1941 رخ داد، پنهان می‌کند، زمانی که بیش از 40000 نفر در شهرها و شهرستان‌های بریتانیا کشته شدند و میلیون‌ها نفر بی خانمان شدند. اکنون این دوره توسط هنرمند و کارگردان برنده اسکار، سر استیو مک کوئین، دوباره در کانون توجه قرار گرفته است. فیلم جدیدش، بلیتزجورج نه ساله (الیوت هفرنان) را در یک اودیسه در لندن بمباران شده دنبال می کند تا مادرش ریتا (سیرا رونان) را پیدا کند. سفر او نگاهی بی‌پرده و خیره‌کننده به وحشت و انسانیت Blitz دارد.

واقعیت روح رعد اسا

جاشوا لوین، مورخ، نویسنده کتاب «تاریخ مخفی حمله رعد اسا» به عنوان مشاور تاریخی مک کوئین در این فیلم خدمت کرد. او به بی بی سی می گوید: «مردم دوست دارند گذشته را ساده کنند تا با آن کنار بیایند. بلیتز در آن زمان به هدف خود برای ملت بریتانیا عمل کرد، آن را به عنوان یک ابزار تبلیغاتی و برای جلب نظر آمریکایی ها انتخاب کردند و داستان بسیار ساده شده «روح برق آسا» حاکم شد. اخیراً شما به این واکنش نشان دادید – “روح برق آسا یک مزخرف مطلق بود و مردم دور هم جمع نشدند و شوکه کننده بود و همه بد رفتار کردند” – و البته هیچ کس تعجب نخواهد کرد که هیچکدام برای هر دو کاملاً صادق نیست. بسیار ظریف تر، بسیار پیچیده تر و بسیار جالب تر بود.

“استیو مک کوئین یک هنرمند است، اما او واقعاً تلاش کرد تا آن را درست انجام دهد و درست به نظر برسد. این یک چالش است که یک فیلم را تا این حد غیرعادی جلوه دهیم و در عین حال سعی کنیم آن را دقیق نگه داریم، و او این کار را انجام داد.”

این فیلم چیزی کمتر از یک دوره تاریک در تاریخ بریتانیا است، اما درباره اینکه ما در بهترین حالت خود هستیم – استیو مک کوئین

علیرغم تاکید مک کوئین بر دقت، نویسنده/کارگردان فیلمش را تلاشی آگاهانه برای درست کردن رکورد تاریخی نمی‌داند. او در جشنواره فیلم لندن به بی بی سی گفت: «من علاقه ای به تعمیر چیزی ندارم. “من یک هنرمند هستم، دوست دارم روی چیزهایی کار کنم که برایم مهم هستند. چیزی که در مورد آن بسیار جالب یافتم، ایده آن منظره، این بود که درباره یک خانواده طبقه کارگر صحبت می کرد. این یک درام خانوادگی و همچنین یک حماسه تاریخی بود.»

مک کوئین با تمرکز بر جوامع شرقی لندن که بار عمده حملات هوایی هیتلر را متحمل شدند، از شخصیت های نظامی و سیاسی بلندپایه که اغلب در فیلم های جنگی بریتانیا نقش آفرینی می کنند، دوری می کند. ریتا مادر مجرد در یک کارخانه مهمات کار می کند و داوطلب می شود تا شب ها در یک پناهگاه بمب که توسط میکی دیویس (لی گیل) واقعی واقعی اداره می شود، یک بینایی سنجی با نقص نخاعی که به عنوان مارشال ارشد انبار میوه اسپیتال فیلدز انتخاب شده است، کار کند. و معاوضه پشم. در حالی که دولت چرچیل نگران عدم تامین سرپناه است، این سازمان دهندگان جامعه محلی هستند که برای حمایت از یکدیگر وارد عمل می شوند.

علامی دو مرد در یک شورت تبلیغاتی 1940 لوح تاجگذاری را آویزان می کنند عالمی

دو نفر در فیلم کوتاه تبلیغاتی 1940 لندن می تواند آن را بگیرد، که برای نشان دادن استقامت پایتخت طراحی شده بود، تابلویی را به یاد تاج گذاری آویزان کردند (اعتبار: علامی)

“من علاقه مندم که اساساً در این زمان های خاص چگونه عشق می تواند بدرخشد. این عکس در مورد عشق، عشق است. مک کوئین گفت و این تنها چیزی است که ارزش زندگی کردن را دارد، تنها چیزی که ارزش مردن را دارد. [film] این برای نگاه کردن به یک دوره تاریک خاص در تاریخ بریتانیا نیست، بلکه برای دیدن بهترین هایی است که ما هستیم. زیرا حتی اگر با دشمنان خود بجنگیم و با خودمان بجنگیم، اما همه چیز به عشق است.”

این تأکید بر همبستگی جامعه یادآور درام‌های دوران جنگ مانند فیلم میلیون‌ها مثل ما (۱۹۴۳) ساخته سیدنی گیلیات و فرانک لاندر است که مشارکت زنان در تلاش‌های جنگ را بررسی می‌کنند. در آن زمان به خوبی تشخیص داده شده بود که تلاش ها و فداکاری های طبقات کارگر در طول جنگ با تغییرات گسترده اجتماعی و سیاسی که منجر به گزارش Beveridge 1942 به نابرابری اجتماعی و برنامه اصلاحات دولت کارگری پس از جنگ.

من هرگز یک کودک مختلط را در یک فیلم جنگی ندیده‌ام که در دوران رعد و برق اتفاق می‌افتد، هرگز ندیدم – استیون گراهام

با نگاهی به نامه‌های موجود در آرشیو ملی، می‌توانید لرد هالیفاکس[وزیرخارجه1938-1940]را بیابید که به همان اندازه محافظه‌کار است و می‌نویسد که بریتانیا پس از جنگ به جامعه‌ای جدید مبتنی بر عدالت نیاز دارد، و اگر می‌گفت که لوین می گوید، پس رابطه واقعاً در حال تغییر بود. فکر نمی کنم مردم متوجه شوند که آن دوره چقدر بازی را تغییر داد. شما موقعیت‌هایی داشتید که مردم از خانه‌هایشان بیرون رانده می‌شدند، درمانده می‌شدند، و سپس با آنها مانند فقرای دیکنزی آغشته به جین تحت قانون فقرای ویکتوریا رفتار می‌شد، که فقر را به عنوان یک نقص اخلاقی تلقی می‌کرد و فقرا را ملزم می‌کرد به مقامات مختلف مراجعه کنند و نیازشان را توجیه کنند. کمک های بشردوستانه بسیاری از همین افراد نقش تعیین کننده ای در خصومت ها داشتند و دولت درک می کرد که توافق با جمعیت غیرممکن است. به این ترتیب دستمزدها افزایش یافت، کارگران حمایت به دست آوردند، و نگرش جدید عجیبی نسبت به دولت رفاه و هر آنچه پس از آن آمد وجود داشت.

برجسته کردن حقیقت خانه

در حالی که مک کوئین از سخاوت انسانی که در میان بمب‌های در حال سقوط به نمایش گذاشته می‌شود، دفاع می‌کند، او از برخی حقایق تاریک‌تر ابایی ندارد. استفن گراهام و کتی برک نقش یک جفت راکت خوار قدرتمند را بازی می کنند که شرکتی را اداره می کنند که اشیای قیمتی را از سایت های بمب می دزدد. میزان تباهی آنها با کلیشه قماربازان بازار سیاه که در فیلم‌های ارتش پدر یا جاروها (1971) یافت می‌شوند، در تضاد است.

اما نه تنها جنایت اجماع نظامی را تهدید می کرد. مک کوئین همچنین به بررسی تقسیمات اجتماعی عمیق تر آن زمان می پردازد. جورج، قهرمان جوان فیلم، از نژادهای مختلط است و دیدگاه او به ما امکان می دهد تعصبات و پیش فرض های بریتانیای امپراتوری را درک کنیم. در طول راه، او تحت مراقبت ایفه، یک نگهبان حمله هوایی نیجریه ای بر اساس ایتا اکپنیون واقعی قرار می گیرد، که تجربیاتش از برخورد با بیگانه هراسی در پناهگاه های بمب قبلاً در مستند بی بی سی Blitz Spirit با لوسی ورسلی در سال 2021 نمایش داده شده بود. در همین راستا، بلیتز به عنوان دنباله ای بر مجموعه فیلم های گلچین مک کوئین در سال 2020 کار می کند. یک تبر کوچککه اپیزودهایی از تاریخ سیاهپوستان بریتانیا را بررسی می کند.

آلامی مک کوئین فیلم رعد اسا در سال 1943 را به یاد می آورد عالمی

بلیتز مک‌کوئین یادآور فیلم میلیون‌ها مثل ما محصول 1943 است که به بررسی سهم زنان در تلاش‌های جنگی می‌پردازد (اعتبار: Alamy)

این تغییر دیدگاه نشان دهنده انحراف از تصویرهای معمول بریتانیا در دهه 1940 است. «می‌دانی این فیلم‌های رئیس هستند، پاسپورت پیملیکو (1949) و همه چیزهای دیگر، فیلم‌های فوق‌العاده‌ای هستند، اما من هرگز این بچه را در هیچ یک از آنها ندیده‌ام. [those] استفان گراهام از بی بی سی می گوید. من هرگز کودکانی از نژادهای مختلط را در فیلم‌های جنگی ندیده‌ام، فقط هرگز آن را ندیده‌ام.

در واقع، این واقعیت که بریتانیا در زمان جنگ، یا بهتر است بگوییم لندن، کلان شهر یک امپراتوری وسیع جهانی بود، اغلب در بحث های معاصر درباره جنگ جهانی دوم وجود ندارد. در مورد دیدگاه متنوع مک کوئین از لندن در این دوره، هیچ چیز نابهنگامی وجود ندارد، اما همچنین کاملاً بی سابقه است. در طول خود جنگ، تبلیغات دولتی با خوشحالی تاکید می کرد که بریتانیا متحدانی در مبارزه دارد و فیلم هایی مانند از چهار گوشه (1941) و The West Indies Call (1943) مشارکت مردان و زنانی را که به گریت آمدند بررسی کردند. بریتانیا از سراسر کشورهای مشترک المنافع بریتانیا. فقط در اولین سالهای پس از جنگ، درک مردم تا این حد سفید شد. همانطور که ریموند دورگانت منتقد سینما در کتاب خود در سال 1970، آینه ای برای انگلستان: فیلم های بریتانیایی از ریاضت تا ثروت نوشت، “جنگ علیه نازیسم باعث شد تعصب نژادی برای مدتی از بین برود.”

اکنون که در نقطه‌ای هستیم که حافظه زنده به تاریخ تبدیل می‌شود، کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که نگاهی گسترده‌تر به کل بلیتز داشته باشیم – جاشوا لوین

لوین می‌گوید: «برای شروع، لندن همیشه مناطق گوناگونی داشته است، به خصوص در اطراف اسکله، و شما کلوپ‌های شبانه سیاه، همانطور که در فیلم نشان داده می‌شود، دارید، و برای مثال محله چینی‌ها، در آن دوره در لیم‌هاوس بود. . سپس، در طول جنگ، مردم از سراسر امپراتوری و قلمروها نیز به کمک شما آمدند. داستان درخشانی در مورد خلبان جامائیکایی بیلی استراکان وجود دارد که ساکسیفون و دوچرخه خود را فروخت تا به اینجا بیاید و به نیروی هوایی سلطنتی بپیوندد. پناهندگان زیادی از اروپای اشغال شده توسط نازی ها وجود داشت، به عنوان مثال بخشی از Chiswick ناگهان بلژیکی شد.

لندن آن شهر بین‌المللی نبود که بعداً به آن تبدیل شد، اما از طرف دیگر تنوع بسیار بیشتری از آنچه ما فکر می‌کردیم وجود داشت، بنابراین فکر می‌کنم این تصویر واقعاً جالب است و کاملاً رسیده است.»

بلیتز با تمرکز بر شخصیت‌ها و داستان‌هایی که اغلب نادیده گرفته می‌شوند، دهه‌ها نوستالژی پس از جنگ را کاهش می‌دهد تا تجربه انسانی بمباران نازی‌ها را زنده کند. اما این به این معنا نیست که فیلم صرفاً به نابود کردن اسطوره‌ها یا خنثی کردن روایت میهن‌پرستانه روح رعد و برق می‌پردازد. در عوض، مک کوئین عمیق‌تر از کلیشه‌ها می‌کاود تا وسعت و پیچیدگی واقعی زندگی را در Blitz بیابد، و هم دشمنی را که مردم را از هم جدا می‌کرد و هم عشقی را که آنها را به هم نزدیک کرده بود، به تصویر می‌کشد.

Alamy یک رستوران چینی در محله اصلی چینی های لندن در دهه 1930، که در لیم هاوس در داکلندز پایتخت واقع شده بود (اعتبار: Alamy)عالمی

یک رستوران چینی در محله اصلی چینی های لندن در دهه 1930، که در لایم هاوس در داکلندز پایتخت قرار داشت (اعتبار: Alamy)

“بلافاصله پس از جنگ، بلندترین صداها شنیده شد و دیدگاه رسمی غالب شد – “بریتانیا می تواند آن را تحمل کند”، آتش نشانان شاد، همه روی شیشه های شکسته پا می گذارند و مشت های خود را علیه آدولف خون آلود تکان می دهند. و سپس به چالش کشیده شد و در برخی محافل این تمایل وجود داشت که فکر کنند همه چیز وحشتناک است.” «اکنون که در نقطه‌ای هستیم که حافظه زنده به تاریخ روی می‌آورد، تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که به طور کلی یک دیدگاه گسترده‌تر داشته باشیم. می‌توانیم بپذیریم که دورانی با شدت تقریباً غیرقابل تصور بود، و مردم کارهایی را انجام می‌دادند که قبلاً هرگز انجام نداده بودند. اختلال.”

Blitz در منتخب سینماهای ایالات متحده و بریتانیا از 1 نوامبر و پخش جریانی در Apple TV+ از 22 نوامبر.

دیدگاهتان را بنویسید