درام گسترده استیو مک کوئین که برای اولین بار در جشنواره فیلم لندن به نمایش در می آید، سعی می کند نور جدیدی را در مورد اتفاقات رخ داده روشن کند، اما «کلیشه های دوره سنتی زیادی» دارد.
به عنوان کارگردان برنده اسکار 12 سال بردگیاستیو مککوئین خود را در نزدیک شدن به وحشتهای تاریخی مشهور از زوایای جدید وحیکننده و متخصص در آمیختن هیجانهای عظیم با نوآوریهایی که یادآور دوران پیشین او بهعنوان یک هنرمند تجسمی پیشگام است، ثابت کرده است. این همان چیزی است که او دوباره در Blitz، فیلم افتتاحیه، تلاش می کند جشنواره فیلم لندن. درام گستردهای درباره بمباران لندن توسط هواپیماهای آلمانی در طول جنگ جهانی دوم، این فیلم میکوشد از نو به ما نشان دهد که تحمل چنین مصیبتهایی باید چگونه بوده است – مصیبتی که مردم هنوز هم امروز آن را تحمل میکنند – و تقریباً موفق میشود. مطمئناً به اندازه کافی سکانس های منحصر به فرد و الهام گرفته دارد که ارزش دیدن را داشته باشد. اما بلیتز تأثیر چندانی بر 12 سال بردگی یا برخی دیگر از فیلم های مک کوئین (گرسنگی، شرم) ندارد. تفاوت آشکار این است که 12 Years a Slave بر اساس داستان زندگی یک مرد ساخته شده است، در حالی که Blitz به نظر می رسد بر اساس یک کتابخانه از مواد تحقیقاتی است – مطالب بسیار زیادی برای کارگردانی که فیلمنامه را نیز نوشته است تا داستان جذاب خود را با یک داستان جمع آوری کند. لحن ثابت
قهرمان داستان جورج (الیوت هفرنان)، پسری 9 ساله از نژادهای مختلط است که با مادر سفیدپوستش، ریتا، با بازی Saoirse Ronan، و پدربزرگش با بازی راک، در منطقه کارگری ایست اند لندن زندگی می کند. پل ولر اسطوره N-roll. (او به اندازه کافی شایستگی دارد، اما می توانم به 20 بازیگر شایسته فکر کنم که کارشان را بهتر انجام می دهند.) در سپتامبر 1940، خانواده جورج به این نتیجه می رسند که ماندن بیشتر در کنار آنها برای او بسیار خطرناک است و او باید به تعداد زیادی از افراد تخلیه شده بپیوندد. قطار به حومه شهر اما جورج ایده های دیگری دارد و از قطار می پرد و به لندن برمی گردد. اما سفر به تنهایی در پایتخت برای یک کودک نه ساله در هر زمان به اندازه کافی خطرناک است. در زمانی که بمب ها می ریزند، بسیار خطرناک تر است.
عجیب ترین چیز در مورد Blitz این است که برخی از آن می تواند از یک فیلم ماجراجویی کودکانه قدیمی گرفته شده باشد، یک نخ دیوانه که ممکن است در تلویزیون بعد از ظهر تعطیلات نمایش داده شود. دارای بازی کودکانه مشکوک، احساساتی گریهآور، و کلیشههای درام سنتی دورهای است: میخانهها و خانههای بینظیری که انگار به موزه تبدیل شدهاند، لباسهای بینظیر تمیز و کاملاً متناسب که بسیاری از آنها در آن حضور دارند. مردم می پوشند خلاصه اینطور نیست. توجه داشته باشید، هیچ ایرادی در این نوع سرگرمی های خانوادگی مهیج وجود ندارد، اما برای همراهی با ویژگی های معمول به یک طرح سنتی جذاب نیاز دارد، و مک کوئین نمی تواند تنها در یک مورد متوقف شود.
گاهی اوقات، رعد اسا یک داستان تاریک دیکنزی با استفن گراهام و کتی برک به عنوان یک جفت غارتگر عجیب است. گاهی اوقات این یک کاموای فمینیستی خوب در مورد زنان شجاعی است که در یک کارخانه مهمات سازی برای خودشان می ایستند. و گاهی اوقات، وقتی بهترین اعصاب است، تصویر واضحی از موقعیتی است که مرگ هر لحظه ممکن است به آن حمله کند. اما بیشتر شبیه یک دفترچه یا مجموعه ای از خاطرات جنگ است تا یک فیلم کاملاً تحقق یافته. با فلاشبکهای اضافی، سخنرانیهای سیاسی مفصل و حتی چند عدد موسیقایی طولانی، تماشاگر را از سفر پرخطر جورج دور میکند، صحنههای بسیار زیادی دارد که به هیچ چیز در فیلم مرتبط نیستند و شخصیتهای زیادی که به شکلی طرحریزی شده کشیده شدهاند، سپس کنار گذاشته میشوند. هریس دیکنسون در پسزمینه بهعنوان نگهبان ARP که مشعل را برای ریتا حمل میکند غر میزند و هیلی اسکوایرز گنجشک معمولی کاکنی است. هر دوی آنها لایق بهتری هستند. حتی جورج نیز چندان شخصیتی را پرورش نمی دهد و رونان که استعداد خارق العاده یک آفتاب پرست را دارد، کاری جز پرسه زدن در لندن انجام نمی دهد و در سکوت به نقاشی های مختلفی خیره می شود که در طرح ادغام نشده اند.
BLITZ
بازیگران: سائورس رونان، الیوت هفرنان، پل ولر، هریس دیکنسون، هیلی اسکوایرز
اگر مک کوئین مطمئن نیست که واقعاً چه داستانی میخواهد بگوید، یا چه لحنی را انتخاب میکند، مطمئناً از یک چیز در مورد آنچه میخواهد بگوید مطمئن است و آن تنوع نژادی لندن در آن زمان است. با توجه به میزان سفیدپوشی در فیلم های جنگ جهانی دوم در دهه های گذشته، قابل ذکر است. اما مانند هر چیز دیگری در Blitz، مک کوئین قدرتمندترین راه را برای انجام آن شناسایی نکرده است. وقایع نژادپرستی که جورج در سفرهایش با آن مواجه شد میتوانست ضربه سختی به همراه داشته باشد، اما این پیام با ظرافت کمتر و کمتری در مجموعههای متعددی که شخصیتهای مختلف را در بر میگیرد تکرار میشود تا زمانی که بیننده غرق در موقعیت ناامیدکننده مادر و پسر نشود و شروع شود. احساس می کنند که در یک سالن سخنرانی هستند که در آن جوک های زیادی گفته می شود. این فیلم جالب و آموزنده است، اما تمام آن انفجارهای بمب آنطور که باید شوکه شما را رها نمی کند.