جانتی بلوم ،خبرنگار تجاری
اولین چیزی که باید در مورد بمب ساعتی به اصطلاح جمعیت شناختی که کشورهایی مانند بریتانیا و ایالات متحده با آن مواجه هستند بدانید این است که هرگز آن را اینطور صدا نکنید.
از آنجایی که نرخ زاد و ولد در هر دو کشور رو به کاهش است، استفاده از اصطلاح “بمب ساعتی” وسوسه انگیز است. با این حال، جمعیت شناسان، متخصصانی که تغییرات جمعیت را مطالعه می کنند، چندان آن را دوست ندارند.
سارا هارپر، استاد پیری شناسی (مطالعه اثرات پیری) در دانشگاه آکسفورد می گوید: «اول از همه، من از این عبارت متنفرم.
من فکر نمی کنم بمب ساعتی جمعیتی وجود داشته باشد، این بخشی از انتقال جمعیتی است. ما می دانستیم که قرار است اتفاق بیفتد و در قرن بیست و یکم اتفاق خواهد افتاد. بنابراین غیرمنتظره نیست و ما باید برای مدتی برای آن آماده می شدیم.”
با این حال، مقیاس مشکل آینده بسیار زیاد است. برای اینکه یک کشور در جهان توسعه یافته بتواند جمعیت خود را افزایش دهد یا حفظ کند، باید به طور متوسط به ازای هر زن 2.1 فرزند متولد شود. این به «نسبت جایگزینی» معروف است.
با این حال، آخرین آمار برای انگلستان و ولز نشان می دهد که میانگین نرخ باروری، که به عنوان نرخ باروری کل نیز شناخته می شود، به کاهش یافته است. 1.49 فرزند به ازای هر زن در سال 2022 از 1.55 در سال 2021. این دوره از سال 2010 کاهش یافته است.
تصویر مشابه در اسکاتلند و ایرلند شمالی است که داده های خود را جداگانه ثبت می کنند.
در همین حال، نرخ تولد در ایالات متحده در سال گذشته به 1.62 کاهش یافت. رکورد پایین در سال 1960 3.65 بود.
پروفسور هارپر می افزاید: «در واقع، در دو سوم کشورهای جهان، نرخ تولد کمتر از نرخ جایگزینی است. ژاپن پایین است، چین پایین است، کره جنوبی پایین ترین رتبه در جهان است.
رشد جمعیت واقعاً محدود به کشورهای جنوب صحرای آفریقا است.
اما چرا نگرانی در مورد کاهش نرخ زاد و ولد وجود دارد؟ چالشهای اقتصادی که میتوانند ایجاد کنند بسیار مهم است زیرا کشورها با تأثیر پیری و کاهش جمعیت و نیروی کار کمتر نسبت به تعداد بازنشستگان مواجه هستند.
به عنوان مثال، اگر شرکت ها نتوانند نیروی کافی جذب کنند، رشد اقتصادی کشور از کجا حاصل می شود؟ و چگونه یک نیروی کار کوچکتر می تواند از عهده پرداخت مستمری بازنشستگان بیشتر برآید؟ این سؤالات اقتصاددانان دولتی را متعجب می کند.
برای تلاش برای افزایش باروری، کشورها می توانند با ارائه خدمات مراقبت از کودک سخاوتمندانه تر، مانند اعتبارات مالیاتی و مرخصی زایمان با حقوق کامل، بچه دار شدن را برای زنان آسان تر کنند. علاوه بر این، ممکن است شرکتها مجبور شوند به مادران و پدران جدید برنامه کاری انعطافپذیرتری ارائه دهند و مهدکودکهای کاری را فراهم کنند.
با این حال، در حالی که چنین سیاست هایی ممکن است کاهش را کاهش دهند، به ندرت آن را معکوس می کنند.
به عبارت ساده تر، زنان هر چه تحصیلات بیشتری داشته باشند، هر چه بیشتر کار کنند و پس انداز کنند، زندگی آنها بهتر است.
در عوض، بسیاری از زنان ترجیح می دهند به درآمد و آینده شغلی خود که اغلب با مادر شدن می آید، ضربه نزنند.
در نتیجه، آنها فرزند کمتری دارند یا هیچ فرزندی ندارند.
اساساً دو راه اصلی وجود دارد که یک کشور می تواند با کاهش نرخ زاد و ولد مقابله کند: شما می توانید جمعیت خود را گرمتر نگه دارید و مدت طولانی تری مشغول بمانید، یا می توانید مهاجرت در مقیاس وسیع داشته باشید.
سنگاپور یکی از سریع ترین کشورهای پیر در جهان است و اولین گزینه را انتخاب می کند.
پروفسور آنجلیک چان می گوید: «تلاش زیادی برای افزایش سن بازنشستگی، یادگیری تا میانسالی و تشویق شرکت ها – که باید قبل از سن 69 سالگی به شما پیشنهاد استخدام مجدد بدهند – برای استخدام کارگران مسن تر انجام می شود. او اولین مدیر اجرایی مرکز تحقیقات و آموزش پیری سنگاپور است.
پروفسور چان با استخدام مجدد به کارگران مسن تری اشاره می کند که در صورت تمایل می توانند پس از رسیدن به سن بازنشستگی در کار بمانند.
در حال حاضر، سن بازنشستگی در سنگاپور 63 است، اما این به دلیل افزایش به 64 در سال 2026، و تا سال 2030 به 65 سال می رسد. پیش بینی می شود تا این سال سن افراد شاغل مجدد بتوانند در محل کار بمانند تا 70 سال افزایش یابد.
پروفسور چان میگوید که دولت سنگاپور همچنین تلاشهای خود را افزایش میدهد تا اطمینان حاصل شود که هر شهروند یک پزشک دارد تا از شما مراقبت کند و وضعیت شما را زیر نظر بگیرد و مطمئن شود که گروه قویتری داریم که میتواند به کار خود ادامه دهد.
او اضافه می کند که سنگاپور مقدار زیادی پول خرج می کند، “بنابراین ما سالم ترین جمعیت را داریم که به مردم فرصت کار می دهد. [in their old age]”.
رونالد لی، استاد بازنشسته اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا، می گوید که تعداد آمریکایی های مسن تر در ایالات متحده در حال افزایش است. باید برای تامین هزینه های زندگی خود کار کنند.
او میگوید: «اگر به نسبت مصرف افراد 65 ساله و بالاتر در ایالات متحده که از طریق ادامه کار تأمین میشود، نگاه کنیم، نسبت به سایر کشورهای توسعهیافته بسیار بیشتر است».
پروفسور لی اضافه می کند که این چیز بدی نیست. “من فکر می کنم برای جهان مهم است که این ایده را کنار بگذارد که افراد مسن در پایان زندگی مستحق یک دوره بی پایان وقت آزاد هستند.
«افراد سالمتر، پرانرژیتر، از نظر شناختی توسعهیافتهتر و آمادهتر برای ادامه کار در سنین بالاتر از قبل میشوند. امیدوارم سن بازنشستگی حتی تا دهه 70 افزایش یابد.
در حال حاضر، آمریکایی ها تنها در سن 66 و دو ماهگی مستمری کامل تامین اجتماعی خود را دریافت می کنند. اما خواهد شد به تدریج به 67 افزایش یابد.
نظرات پروفسور لی در میان بسیاری از مردم چندان محبوب نیست، اما از نظر اقتصادی اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. با افزایش امید به زندگی، پرداخت هزینه های بازنشستگی طولانی به طور فزاینده ای دشوار می شود. چیزی باید به شما بدهد، و کار کردن با ساعات طولانی راه حل واضح است.
با این حال، همانطور که پروفسور هارپر توضیح می دهد، پاسخ دیگری برای این مشکل وجود دارد – افزایش مهاجرت. اما این به وضوح یک سیب زمینی داغ سیاسی است در دو سوی اقیانوس اطلس.
او می گوید: «مهاجرت می تواند به راحتی مشکل کاهش نرخ زاد و ولد را از نظر جمعیتی حل کند. مسائل سیاسی و سیاسی وجود دارد، اما از نقطه نظر جمعیتی، ما باید مطمئن شویم که کشورهایی با نرخ زاد و ولد زیاد و با تعداد زیادی کارگر، شاید در چهار دهه آینده، بتوانند در سرتاسر جهان جریان داشته باشند و این نرخ را افزایش دهند. سستی.”
همه ما می دانیم که فشار زیادی علیه مهاجرت در مقیاس بزرگ وجود دارد، اگرچه حتی رژیم های پوپولیستی اغلب در مواقع لزوم چشم بر روی آن می بندند.
الیزابت کویپر، معاون مدیر اندیشکده سیاست اروپا، می گوید مجارستان نمونه ای از این موضوع است. دولت او ادعا می کند که تحمل آن برای مهاجران صفر است، اما “ما می دانیم که، اگرچه این کشورها علناً آن را نمی پذیرند، اما در بخش هایی مانند مراقبت و بهداشت، آنها استراتژی های ضمنی را برای مهاجرت انتخابی ایجاد کرده اند.”
البته مشکل این است که در بیشتر کشورهای توسعه یافته، مهاجرت به هیچ وجه به سطح مورد نیاز برای جبران پیری جمعیت نزدیک نیست، و با این حال، در حال حاضر عمیقاً منفور است.
کارشناسان جمعیتشناسی میدانند که چیزی باید به آنها بدهند – کشورها باید مردم را مجبور کنند طولانیتر کار کنند یا مهاجرت را افزایش دهند، یا شاید هر دو. اما این مستلزم اجماع سیاسی است و سیاستمداران میدانند که درخواست از مردم برای تأیید مهاجرت بیشتر و نیاز به کار بیشتر سالها بعد در زندگی، برنده رأی نیست.